روح معماری در ساختمان

سمیه نوروزیان
1397/01/21
811
زمان مطالعه: 4 دقیقه
روح معماری در ساختمان

همانند سایر هنرها و فنون وتولیدات بشری، معماری علاوه بر کالبد ظاهری خویش واجد جنبه ای اصیل و حقیقی و معنوی نیز هست.

همانند سایر هنرها و فنون وتولیدات بشری، معماری علاوه بر کالبد ظاهری خویش واجد جنبه ای اصیل و حقیقی و معنوی نیز هست. که در پاسخ به نیازهای انسانی اعم از معنوی و مادی طراحی و ساخته شده است. به این ترتیب که یک بنا دارای کالبدی است که روح آن تجلی روح فرهنگ و جهان بینی جامعه است. کلمه ی معماری در تفکر ایرانی که مبتنی بر ارتباط انسان و ماوراءالطبیعه بوده است معنایی والاتر و مفهومی معنوی تر از معنای رایج دارد.
مرحوم دهخدا در معنای معماری آورده است: مباشر بنایی و دانای به علم بنایی که به استاد بنا دستورالعمل می دهد،استاد بنایان،مهتد بنایان،بسیار عمارت کننده و آنکه عمارت کند و موجب رونق و تعالی گردد: (دهخدا،1377،ج14،ص21184) این رونق و تعالی به جنبه های مادی منحصر نشده و مشتمل بر جنبه های معنوی حیات نیز می گردد و حتی در ادبیات فارسی لفظ معماری به عدل، انصاف و پرهیزگاری نیز اطلاق شده است. حتی در مورد واژه ی ساختن نیز که امروز (به اشتباه) به عنوان وجه نازل معماری (ساختمان سازی) مطرح است می توان گفت که ساختن، سکنا گزیدن و به سربردن است، زیستن و عمر کردن است، آنهم زیستن در ذیل حقیقت و مصون ماندن از آفات و شرور زمانه. عمران نیز بر حذر ماندن از فساد و خرابی است. عمران آبادانی است، برکنار ماندن از آسیب و گزند است. در امان بودن است.‌ (ریخته گران،1378،ص13) و به این ترتیب جملگی معانی ‍‍‍‍‍معنوی عمران در ساختن مستتر است. به عبارت دیگر عمران همان فرهنگ است.
ابن خلدون عمران را به دو بخش تقسیم می کند، عمران بدوی (مربوط به قبایل) و عمران مدنی (عمران مردم شهر). (ریخته گران،1378،ص14) در تفکرفرهنگ ایرانی از یک سو این اعتقاد وجود دارد که: معماری هنر شکل دادن فضا بر حسب نیازمندی ها و نگاه و تلقی تاریخی آدمی نسبت به عالم و آدم و مبدأ عالم و آدم است و با فرهنگ دینی یا دنیوی انسان ربط پیدا می کند.(مردپور،1377،ص158) به عبارت دیگر کار معماری صورت بخشیدن به مکان است. (ریخته گران،1378،ص9) تحولات و دگرگونی هایی که در معنای معماری رخ داده است تابعی از سیر تحولات فکری تمدن معاصر است که با علم تجربه گرا وتفکر اسیونالیستی مدرن رایج جنبه معنوی و روحانی حیات انسان و اصولا وجه معنوی عالم وجود را انکار می نماید. معماری مدرن (معاصر) آنچنان در چمبره مادیت گرفتار  آمده است که آنچنان در اوایل قرن بیستم به عنوان حادترین و پرشورترین مساله در بین معمارها و شهرسازها مطرح می گردد، در ربط دادن شکل و کارکرد و یا در ارجحیت قائل شدن یکی نسبت به دیگری از این دو خلاص می شود.(فلامکی،1355) گوئیا که هیچ موضوع دیگری مطرح نیست. اگر چه ظاهرا مدرک مدرنیسم در معماری مرده، و مردن او نیز با منفجر نمودن ساختمان بلند‌ (در سال 1972) جشن گرفته شده است، لکن باید توجه داشت که جهان بینی پایه ی مکاتب بعد از آن نیز همان جهان بینی بوده و به این ترتیب همه در طول یکدیگر مطرح هستند و لذا تقابلشان با جهان بینی توحیدی و فرهنگ ناشی از آن امری دائمی است.
 

منبع: «تأثیر معماری و شهر بر ارزش های فرهنگی» از نقی زاده محمد

دیدگاه شما

دیدگاه شما بعد از تایید نمایش داده خواهد شد.